همه ما سعی می کنیم کمال باشیم. همه ما از زیبا بودن نگران هستیم. اما خدا را شکر که ما شکست می خوریم. می بینید ، این هرج و مرج است که زندگی را بسیار جالب می کند. بله ، ممکن است خیلی پر زرق و برق نباشد ، اما ... زندگی به نظر نمی رسد زیبا به نظر برسد. قرار است شما را به رشد ، یادگیری و احساس چیزی تبدیل کند. احساس زنده بودن.

 
مهم نیست که چه بسا در داستان ها و تصاویر زیبا به نظر برسد ، همیشه چیزی در این میان وجود دارد که ما را پایه و اساس نگه می دارد و به فروتن ماندن کمک می کند. وقتی از خواب بیدار می شوید که مانند دیروز زندگی نکنید و غرق شوید و به جستجوی چیزهای جدید بپردازید ، شگفتی ها و مشکلات غیرمنتظره زیادی وجود دارد. شما هر لحظه جادویی که در راه شماست کسب می کنید. و حتی گاهی اوقات با نگاه احمقانه یا گرفتن جای زخم جدید برای آنها هزینه می کنید.
 
در طول سفر ما لحظات نه چندان عکس زا یا عاشقانه وجود داشت ، اما آنها قطعاً این سفر را واقعی کردند. و ما را مجبور به قدردانی از هر بودن در سمت زیبایی کرد.
 
 
ما این مرد سوئدی را متقاعد كردیم كه پمپ آب ما را برطرف كند. ما به او کمک کردیم و در همین حال مقداری قهوه نوشیدیم.
 
کیک تولد @ jaija هنگام رانندگی لذت می برد.
 
 
اوکو لابرادور مراسم روزمره خود را داشت. بعضی اوقات حتی چهار ماساژ دست برای خشک و تمیز کردن داخل کامپروان وجود دارد.
 
 
لحظاتی وجود داشت که چهره آرام و شاد گزینه ای نبود. احساسات ما را در چهره بخوانید.
 
 
احساس می کند که به نظر می رسد. برای برخی از ما (من) خارج شدن از لباس خیس چالش برانگیزترین کار روز بود. پس از آن پاورناپ مورد نیاز بود اما همیشه فراهم و مجاز نبود.
 
ما رشته فرنگی فوری خوردیم. یک بار ، اما ما انجام دادیم. آنها را با مانده ها مخلوط کردیم و سوپ درست کردیم. این بسیار گرسنه است که ما بعد از افتادن صد بار در دریای نروژ و هنوز هم آن را گشت و گذار و خوشحال کردن صدا می کردیم.
 
 
جای تعجب نیست که من بالاخره ایستادم و از موج اولش که تا ساحل لذت می برد فریاد کشیدم. همانطور که می بینید 2 روز باله به من زمان برد تا سرانجام به آنجا بروم!
 
خوب ... و داستان کوتاه این است که اوکو لابرادور به دلیل دوستی با گوسفندان در روستای هودویک مشهور شد. گرچه چوپانان محلی متفاوت فکر می کردند و به ما می گفتند که او می تواند تا زمان مرگ آنها را استرس دهد. این اتفاق نیفتاد ، اما من می خواهم از این فرصت استفاده کنم و از همه گوسفندان موجود در آنجا عذرخواهی کنم. روح وحشی ما را ببخش.
 
 
به این ترتیب با شلوارهای گرفته شده توسط آقای آبشار و زانوهای زخمی که توسط پزشکjaija چسبیده است ، از پیاده روی بازگشت. صورت من را بخوانید تا درمورد احساساتم اطلاعات بیشتری کسب کنید.
 
 
ما در جایی که بسیار خوشحالیم که با کامپروای عزیزمان به آنجا سفر کردیم. این فرصت را به ما می دهد تا در نزدیکی طبیعت باشیم اما هنوز هم در صورت لزوم از بیابان های خشن شمالی پنهان شویم. و بهترین راه چگونگی درمان خودمان پس از بازگشت به گرما و بیرون آمدن از چربی لباس چربی ، فنجان چای گرم و مرطوب کننده سرم SOS برای گونه های بوسه ای بادی بود.
 
بنابراین ، آنچه باید انجام شود باید انجام شود. کامیون های بزرگ را که از کنار آن عبور می کنید فراموش کنید و از مراسم آهسته صبح و آبشار خود با ماسک هایmadaracosmetics لذت ببرید.
ظروف صبحانه ای که در دریاچه یخچال های یخ زده ساخته شده و با باد شمالی خشک می شوند. بله ، ما به صورت دستی و با طبیعت کار می کنیم!
 
 
معامله بزرگی نیست ... فقطjaija در قبرستان دراز کشیده تا زاویه خوبی از قدیمی ترین کلیسای نروژ را بگیرد.
 
 
و تعمیر campervan هنگام رانندگی؟ بله ما میتوانیم. حتی با یک چاقوی کره.
 
 
در کشوری که جمعیت بیشتری از گوسفندان نسبت به انسان در اختیار شما و دوستان خود است. در آنجا می توانید زخم هایlivijswonders را توسط پزشکjaija با كمك كمکی از superglue برطرف كنید. و البته گواکامول در این بین ساخته شده است.
 
 
بنابراین ، هر چقدر هم که همه چیز در داستان ها و تصاویر زیبا به نظر برسد ، برکت این تجربه است که چیزی را پایه گذاری کنید و به فروتن ماندن کمک کنید. شما هر لحظه جادویی را که به دست می آید کسب می کنید. و گاهی اوقات برای این احمقانه به نظر میرسید یا جای زخم جدید می گیرید. اما همه چیز کاملاً خوب است ، زیرا در پایان شما را به وجود می آورد.
مرجع:ثانیکالا